تحقیق روانشناسی
استادان روانشناسی از چندین دانشگاه بزرگ در ایالات متحده – و یکی از استرالیا – یک مطالعه را انجام دادند که شامل 50 اصطلاح روانشناختی است که معمولا نه تنها در نوشتارهای عمومی و رسانه ها، بلکه در مقالات آکادمیک نیز به اشتباه بکار گرفته می شوند. ویکتور شاماس، دکترا، که در این مطالعه خاص شرکت نکرد، گفت: “پس از گذراندن 22 سال تحصیل در رشته روانشناسی کارشناسی در دانشگاه آریزونا، هزاران نفر از دانشجویان در تلاش برای تمایز بسیاری از این شرایط هستند.”
این شرایطی است که شما احتمالا در اغلب موارد اجرا می کنید و اینکه چگونه متخصصان بین آنها متمایز می شوند. این 51 واقعیت را که واقعأ اشتباه است بررسی کنید.
راهنمای حرفه ای برای اصطلاحات روانشناسی
در این راهنمای حرفه ای اصلاحات روانشناسی را که به طور غلط توسط افراد یا حتی افراد تحصیل کرده در علم روانشناسی بکار می روند، به علاقه مندان به روانشناسی معرفی می گردد.
احساس در مقابل ادراک
این دو اصطلاح مترادف نیستند. احساس، به معنای ریشه آن ، شامل استفاده از یک یا بیشتر ، از پنج حواس است تا اطلاعات خام را از محیط زیست استخراج کند. در مقابل، ادراک شامل تفسیر داده ها می شود. بنابراین، در واقع نادرست است که توجه داشته باشید که شما “حس” را دنبال می کنید. در حقیقت، شما احساس سایه در چشم انداز محیطی خود را دارید، اما رسیدن به نتیجه گیری که شما دنبال می شود نیاز به ادراک است. البته، تمام ادراک منطقی نیست.
انطباق در برابر تمکین
هر دو این اصطلاحات به تأثیراتی که موجب تحریک رفتار می شوند، اشاره می کنند؛ تفاوت این دو از منبع تاثیرشان نشات می گیرد. انطباق به تاثیری که از اطرافیان می آید اشاره می کند. تمکین یا اطاعت از بالا به پایین است: والدین، معلم، یا سایر مقامات شکل رفتار شما را هدایت می کنند.
پیشداوری در برابر تبعیض
تعصب اشاره به اعتقاد یا عقایدی است که در ذهن انسان وجود دارد. تبعیض رفتار است و عملی جدا از تعصب است. هرچند شما هرگز نباید پیشداوری خود را با صدای بلند بیان کنید، تبعیض شما قضاوت تان را از طریق عمل آشکار می سازد.
نژاد در برابر قومیت
نژاد به طور سنتی با توجه به تفاوت های زیست شناختی تعریف شده است، هر چند که به طور فزاینده ای، متخصصان علوم اجتماعی و زیست شناسی استدلال می کنند که این اصطلاح بی معنی است. قومیت را می توان به واسطه های نژادی و فرهنگی، زبانی، ملی و مذهبی تعریف کرد.
تقویت منفی در برابر تنبیه
تنبیه برای هر پدر و مادر، فرزند، معلم و دانش آموز یا حتی رئیس و کارمند نسبتا واضح است: اگر شما نتوانستید یک کار را انجام دهید، اتاق خود را تمیز کنید، مأموریت خود را انجام دهید یا در یک مهلت مشخص وظیفه تان را انجام دهید؛ شما با عواقب ناشی از آن روبرو هستید. تقویت منفی کاملا متفاوت است – یک مثال کلاسیک این است که به خاطر زمان صبحانه خود در ساحل و استفاده از کرم های ضد آفتاب از حافظه تان برای کمک به یادآوری هر وقت که از خارج منزل می شوید، استفاده کنید. محققان خاطرنشان می کنند که تقویت منفی “احتمال یک رفتار قبلی را افزایش می دهد”، در حالی که تنبیه “احتمال رفتار قبلی را کاهش می دهد”.
گفت که تقویت منفی لزوما رفتار عمدی را شکل نمی دهد. به عنوان مثال، اگر سردرد دارید (محرک منفی) و شما آسپرین مصرف می کنید، از طریق تقویت منفی برای مصرف آسپیرین برای کاهش سر درد استفاده می کنید.
اضطراب در برابر ترس
این تفاوت کمی ساده تر است: شما از یک واقعیت واقعی که تهدید واقعی را به همراه دارد ، می ترسید. شما در مورد چیزهایی که ممکن است رخ دهد یا ممکن است رخ ندهد اضطراب داشته باشید. در حالی که ترس بلافاصله پس از تهدید محو میشود، اضطراب میتواند ادامه یابد.
استرس زا در برابر استرس
استرس زا به واقعه اي اشاره دارد که باعث استرس مي شود. در مقابل، استرس، چیزی است که فرد در پاسخ به یک منبع استرس زا احساس می کند. در اینجا به این دو نکته اشاره می کنیم :
- استرس زا ها خارجی هستند و استرس زاها از خارج می آیند.
- استرس داخلی است . این یک تجربه ذهنی است.
وسواس در مقابل اجبار
اغلب افراد این اصطلاحات روانشناسی را اشتباه می گیرند یا حداقل جابجا از آنها استفاده می کنند. به همین دلیل اختلال وسواسی-اجباری (OCD) نامگذاری شده است. در مطالعه شرایط روحی، نویسندگان وسواس را به عنوان «اندیشه های مکرر و پایدار، آرزوها و یا تصاویری که … مزاحم یا ناخواسته هستند، تعریف می کنند». اجبار رفتارهای تکراری یا افکاری است که فرد احساس می کند در پاسخ به وسواس یا با توجه به قوانین شخصی ایجاد شده است برای خودش ایجاد می کند. وسواس فقط به افکار اشاره دارد، در حالی که اجبار ممکن است به رفتار یا افکار اشاره شود.
شرم در برابر گناه
به نظر می رسد همگان توافق دارند که شرم و گناه یکی نیستند. به نظر می رسد که هیچ کس نمی تواند به توافق برسد که چگونه آنها متفاوت هستند. طبق نظر نویسندگان این تحقیق، “بیشتر تحقیقات نشان می دهد که شرم یک ارزیابی منفی جهانی از خود در پی رفتار است”، در حالی که “گناه ارزیابی خاصی از رفتار خود است.” این همان احساس شناخت شما است که چیز بدی است و شما در مورد آن احساس بدی می کنید.
برای روشن تر شدن تفاوت شرم و گناه به این مثال توجه کنید :
“من کار بدی انجام دادم که باعث می شود من یک فرد بدی باشم”، اما گناه، بدین صورت است که، “من کار بدی کردم، اما من هنوز یک آدم خوب هستم.”
غبطه در برابر حسادت
اکثر مردم این واژه ها را به جابجا استفاده می کنند. با این حال، نویسندگان این مطالعه توصیه می کنند اگر شما می خواهید از آنها به عنوان مفاهیم روان شناختی در مورد شخصی دیگر استفاده کنید، بایستی مفهوم آنها را بدانید. به عنوان مثال، “من غبطه می خورم که در هفته آینده به تعطیلات می روید.” در مقابل، حسادت، سه یا بیشتر از افراد را شامل می شود. به عنوان مثال، “من از افرادی که مسافرت می کنند حسادت دارم”.
غبطه به عنوان یک پدیده دو نفره است که در آن ما چیزی را که شخص دیگری دارد در نظر می گیریم (“من نسبت به ارتقاء تو غبطه می خورم”) و حسادت به عنوان یک پدیده ای که به طور ذاتی شامل بیش از دو نفر می شود، (“من از اینکه تو تمام وقت با فلانی هستی به تو حسادت دارم”).
ناخودآگاه در برابر ناآگاهانه
به گفته نویسندگان مطالعه، زیگموند فروید از اصطلاح ناخودآگاه در نوشته های اولیه خود استفاده کرد تا به منطقه ای از ذهن اشاره کند که در زیر منطقه آگاهی قرار دارد.
گرچه فروید بعد ها این واژه ها رها کرد. دیگران به دنبال آن بودند، هرچند امروزه، برخی از روانشناسان شناختی هنوز از این کلمه استفاده می کنند تا محتویات ذهنی را که در حال حاضر آگاهانه نیستند، اما قابل دسترس هستند را مشخص نمایند. نویسندگان این مطالعه خاطر نشان می کنند که ناخودآگاه از اندیشه های ناآگاهانه متمایز است که “غیرقابل دسترسی به آگاهی” هستند.
سرکوب در برابر جلوگیری
نویسندگان مطالعه به این نکته اشاره دارند که هر دو این اصطلاحات به حذف حافظه منجر می شوند اما جلوگیری چیزی است که عمدا قصد دارد حافظه بد را دفن کند؛ سرکوب زمانی است که کسی به طور ناخودآگاه آسیب می بیند. آنا ماریا توسکو، یک روانشناس مجاز در مونترال، کانادا، می گوید: “هنگامی که ما به طور آگاهانه سعی می کنیم چیزی را فراموش کنیم، جلوگیری است.” ” سرکوب، ما می دانیم که چه کاری انجام می دهیم، و آنچه که ما در حال تلاش برای فراموش کردن آن هستیم هنوز در ذهن ما وجود دارد. “
همدلی در برابر همدردی
همدلی توانایی تجربه احساس شخص دیگری است. که فراتر از همدردی است، که مراقبت و درک رنج دیگران است. هر دو واژه به طور مشابه و غالبا به طور متناوب (به طور نادرست) مورد استفاده قرار می گیرند، اما در معنای ظریف تر روانشناسی آن ها متفاوت از یکدیگر هستند.
ضد اجتماعی در برابر غیر اجتماعی
اگرچه این اصطلاحات بسیار شبیه به نظر می رسد اما نمی توانند خیلی متفاوت باشند. یک فرد غیر اجتماعی به طور مداوم از دیگران دوری می کند. دیویس می گوید: “آنها خوشحال نیستند یا از آن ناراضی هستند.” “آنها به سادگی علاقه مند نیستند.” (در عین حال کسی که با اضطراب اجتماعی، دوست دارد با دیگران ارتباط برقرار کند اما هنگام فکر کردن و یا هنگام انجام این کار احساس اضطراب می کند.
در مقابل، یک فرد ضد اجتماعی علاقه مند به تعامل است، اما به شیوه ای منفی و اغلب برای رسیدن به چیزی که او می خواهد. افراد ضد اجتماعی در تعامل با دیگران بی پروا یا غیر مسئولانه خواهند بود.
اختلالات روانی در برابر جامعه ستیزی
منظور از جامعه ستیزی مقابله و مخالفت با ارزشها و هنجارهای اجتماعی است. اما اختلال روانی به نوعی بیماری روانپزشکی اطلاق می گردد که به واسطه افسردگی ، گناه ، خشونت ، و غیره بوجود می آید.
توهم در برابر پندار غلط
پندا غلط به باورهای نادرست و غلط اشاره دارد که معمولاً شامل سوء تفسیر ادراکات و تجربیات می شوند. که محتوای آن شامل موارد مذهبی نیز می تواند باشد.
اسکیزوفرنی در برابر اختلال شخصیت چندگانه
نویسندگان این مطالعه توضیح می دهند: “اسکیزوفرنی با تقسیم شدید عملکردها، مانند شناخت، احساس، و انگیزه در یک فرد مشخص می شود.” تجزیه بین افکار، احساسات و رفتار منجر به رفتار و باورهای عجیب و غریب و نادرست می شود، اما این تفکیک به نوع شخصیت اشاره نمی کند. “در اختلال شخصیت چندگانه، اکنون اختلال هویتی متضاد نامیده می شود، ذهن فرد به طور ظاهری دارای دو یا چند شخصیت متمایز است.”
مطالعه در برابر آزمایش
یک مطالعه به هر نوع تحقیق روانشناختی اشاره دارد. یک آزمایش یک نوع مطالعه است. در یک آزمایش، شرکت کنندگان به طور تصادفی به گروههایی تقسیم می شوند، و محققان حداقل یک متغیر مستقل را دستکاری می کنند. برخی از مطالعات شامل بسیاری از آزمایشات است.
عامل خطر در مقابل علت
یک اشتباه که اغلب مردم هنگام صحبت کردن در مورد مطالعات علمی انجام می دهند این است که آنها بین نسبت علت و معلول گیج می شوند. علت قطعی است: اگر شما توسط یک اتوبوس آسیب دیده باشید، اتوبوس علت آسیب دیدن شما می باشد. به عنوان مثال، ما می دانیم که سیگار کشیدن باعث سرطان ریه می شود، اما این امر همیشه باعث بروز سرطان ریه نمی شود و همه ی سرطان های ریه ناشی از سیگار کشیدن نیست، دیویس می گوید.
این به این معنی است که عوامل خطر در می آیند. بر اساس نویسندگان این مطالعه، یک عامل خطر پیش از شروع بیماری است و همچنین با احتمال افزایش احتمال پیشرفت بیماری همراه است. همانطور که دیکسون می گوید، عوامل خطر باعث افزایش احتمال ابتلا به بیماری شما می شود. دانستن علت بدین معنی است که شما به طور قطعی می دانید که چه اتفاقی افتاده است.
طبقه بندی در مقابل تشخیص
دیویس توضیح می دهد که تشخیص نظر حرفه ای پزشک است که به وی اجازه می دهد تا با بیمار در ارتباط باشند. از سوی دیگر، طبقه بندی به گروهی از تشخیصات اشاره دارد. به عنوان مثال افسردگی یک تشخیص است که به عنوان یک اختلال عاطفی طبقه بندی می شود.
علامت در برابر نشانه
نشانه ها موضوعات گزارش شده توسط بیماران است. در حالی که نشانه ها موضوعات یا مشاهدات پزشکی است. مثلاً بیمار علائم گرمی و خارش را گزارش می دهد و پزشک متجه می شود که این نشانه ای یک واکنش آلرژیک است.
یکی از برترین روشهای درمان بیش فعالی، عدم تمرکز و افزایش توان ذهن و به دست آوردن حافظهای قوی که در نهایت موجب افزایش یادگیری می شود استفاده از خدمات نوروفیدبک است.
در مرکز مشاوره و آموزش آگاهانه با استفاده از برترین خدمات و نوین ترین ابزارهابه وسیله ی آخرین متدهای علم پزشکی شما را در بالا بردن سطح عملکرد ذهن تان یاری میکنیم.
با ما تماس بگیرید
اصطلاحات روانشناسی
منبع: فیزیودرمان