Skip to main content

زمانی که سخن از انتقاد به میان می‌آید، منظورمان سخنی است که به منظور اصلاح چیزی، رفتاری یا عملکردی مطرح شده است. به بیان خودمانی باید بگوییم که انتقاد زمانی است که فردی با تیغ به جان ما افتاده و می‌خواهد چیزی را در ما تغییر دهد و به شکل مطلوب خود دربیاورد.

مثلاً پدر و مادری که می‌خواهند فرزندشان مطابق مطلوب خودشان لباس بپوشد یا خانمی که دوست دارد همسرش در مهمانی مطابق مطلوب خودش رفتار کند.

اگر کسی به ما بگوید: «از اینکه کسی به من انتقاد کند، خوشحال می‌شوم» بدون شک خواهیم گفت که یا دروغ می‌گوید یا جمله خود را درست بیان نکرده است. هیچ انسانی دوست ندارد که مورد انتقاد واقع شود، اما بعضی انسان‌ها از نتیجه‌ای که انتقاد برایشان دارد خوشحال می‌شوند. دقیقاً مثل اینکه هیچ کس دوست ندارد زیر تیغ جراحی برود (مگر اینکه مجبور شود) ولی احتمالاً نتیجه بعد از جراحی را دوست خواهیم داشت.

انتقادپذیری به این معنی نیست که هر کسی هرچه دلش خواست به ما بگوید. انتقادپذیری به این معنی نیست که اگر کسی به ما توهین کرد به او لبخند بزنیم و از او تشکر کنیم. اتفاقاً برخوردهای قاطعانه یکی از مهمترین بخش‌ها در انتقادپذیری است؛ اینکه بدانیم در چه شرایطی به صورت محترمانه و قاطعانه به انتقادی پاسخ بدهیم. بنابراین انتقادپذیری توسری خوری نیست.

 

انتقاد پذیر بودن چیست؟

انتقاد پذیر بودن چیست؟

 

 

چرا انتقادپذیری سخت است؟

 

همه ما به درونیاتمان علاقمند هستیم، بنابراین ناخودآگاه به مقابله با هر آنچه به صورت نقد یا انتقاد باشد بد نگاه خواهیم کرد. معمولاً همیشه جبهه‌گیری در برابر انتقاد از سوی دیگران و به تعبیر بهتر «انتقادگریزی» ریشه در باورهای ما و تصورات درون ضمیر ناخودآگاه ذهنمان دارد. تجربه کودکی ما از این مسئله، با رفتار والدین در خانواده ارتباط مستقیم دارد. این مسئله چنان اهمیت دارد که می‌توان گفت، روش انتقاد والدین در خانواده و در کودکی مستقیماً در نوع برخوردمان با انتقاد در بزرگسالی اثر دارد. بر اثر بینشی که ما از گذشته داریم اکنون در برابر انتقادی که از ما می‌شود واکنش نشان می‌دهیم و یا انتقاد متقابل می‌کنیم. با مثالی در این زمینه می‌توان به توضیح مسئله پرداخت و آن اینکه: یکی از عناصر اصلی و همگانی انتقاد، القابی است که از طرف خانواده و مخصوصاً پدر و مادر به فرزند داده می‌شود، چراکه کمتر پدر و مادری هستند که به هنگام نقد کارهای فرزندشان به این نکته توجه نمایند که کل شخصیت و رفتار او را زیر سؤال نبرند و فقط به همان مسئله خاص اشاره نمایند. عموماً انتقادها به جای اینکه به رفتار شخص باشد به شخصیت اوست. مثلاً به جای اینکه بگوییم چرا وسایلت را روی زمین ریخته‌ای؟ می‌گوییم عجب بچه شلخته‌ای!

بنابراین خاطره‌هایی که از انتقادهای گذشته به یاد داریم و در ذهن ما باقی مانده برچسب‌های ناخوشایندی است که به ما چسبانده‌اند و این همان القای باورهای نادرست از مفهوم انتقاد است که از همان دوران طفولیت بر ذهن حاکم می‌شود. تجارب کودکی همواره به ما آموخته که انتقاد را «طرد شدن» تلقی کنیم و این اندیشه با حوادثی که پس از آن در زندگی ما رخ داده تقویت شده است.

پس اولین دلیل انتقاد گریزی، دوران کودکی ماست.

 

از دیگر دلایل انتقادگریزی، اعتقاد به درستی افکار و اندیشه خود و نادرستی افکار دیگران است که این مسئله ریشه در «خودبینی یا خودخواهی» فرد دارد. به این معنا که انسان گاهی به خاطر خودخواهی، عیب‌ها و ایرادات خود را نمی‌بیند و یا حاضر به پذیرش این موضوع نیست که خود را دارای عیب و نقص بداند و به همین دلیل نقد و تذکر دیگران را به حساب دشمنی یا غرض‌ورزی آنان می‌گذارد. علاوه بر دلایل ذکر شده می‌توان چند مورد مهم دیگر را هم یادآور شد:

 

  • خود کم‌بینی یا پایین بودن عزت‌نفس
  • سوء‌ظن داشتن به حسن نیت انتقاد کننده
  • غرور کاذب داشتن

 

انتقاد پذیر بودن چیست؟

انتقاد پذیر بودن چیست

 

یکی از برترین روش‌های درمان بیش فعالی، عدم تمرکز و  افزایش توان ذهن و به دست آوردن حافظه‌ای قوی که در نهایت موجب افزایش یادگیری می شود استفاده از خدمات نوروفیدبک است.

  در مرکز مشاوره و آموزش آگاهانه با استفاده از برترین خدمات و نوین ترین ابزارهابه وسیله ی آخرین متدهای علم پزشکی شما را در بالا بردن سطح عملکرد ذهن تان یاری میکنیم.

با ما تماس بگیرید

 

 

 

منبع: کتاب تیغ

نویسنده: محمد پیام بهرام پور و امین القاسی زاده

 

 

دیدگاه خود را ثبت کنید