تأثیر نیروی خیال بر زندگی

برای پیروزی در بازی زندگی باید نیروی خیالمان را آموزش دهیم. کسی که به قوه‎‌ی تخیل خود آموخته باشد که تنها نیکی را تصویر کند و ببیند، خواهد توانست به همه‌ی مرادهای به حق دلش –خواه سلامت و خواه ثروت و خواه محبت و خواه دوستی و خواه بیان کامل نفس و یا هر آرمان بزرگ دیگر- برسد.

تخیل را قیچی ذهن خوانده‌اند. این قیچی شبانه‌روز در حال بُریدن تصاویر است. آدمی در ذهن خود تصاویری می‌بیند_و دیر یا زود_در دنیای بیرون با آفریده‌های ذهنش رویارو می‌شود. برای آموزش موفقیت‌آمیز نیروی خیال باید کار ذهن را شناخت.

ذهن سه بخش دارد: نیمه‌هشیار، هشیار و هوشیاری برتر. ذهن نیمه‌هشیار، چون بخار یا برق، قدرت مطلق است و بدون مسیر و جهت، هر فرمانی به آن بدهند همان را انجام می‌دهد و توان فهم و استنباط ندارد. هر آنچه آدمی عمیقاً احساس یا به روشنی مجسم کند بر ذهن نیمه‌هشیار اثر می‌گذارد و مو به مو بر صحنه زندگی ظاهر می‌شود.

ذهن هشیار را ذهن نفسانی یا فانی خوانده‌اند. ذهن هشیار، ذهن بشری است و زندگی را به همان شکلی که به نظر می‌رسد می‌بیند. ذهن هشیار، مرگ و بلا و بیماری و فقر و تنگنا را مشاهده می‌کند و بر ذهن نیمه‌هشیار اثر می‌گذارد.

ذهن هشیار برتر یعنی آن ذهن الهی که درون هر انسان و قلمرو آرمان‌های عالی و عرصه‌ی طرح الهی است، زیرا هر انسانی صاحب طرحی الهی است که افلاطون آن را «الگوی کامل» خوانده است. در بازی زندگی، کلام نقشی تعیین‌کننده دارد. «از سخنان خود عادل شمرده خواهی شد و از سخن‌های تو بر تو حکم خواهد شد.» چه بسیارند کسانی که با کلام کاهلانه‌ی خود، به زندگی‌شان مصیبت فراخوانده‌اند.

ذهن نیمه‌هشیار، حس شوخ طبعی ندارد و مردم اغلب با شوخی‌هایشان تجربه‌هایی ناخوشایند برای خود می‌آفرینند. جز تردید و هراس، هیچ چیز نمی‌تواند میان انسان و بزرگ‌ترین آرمان‌ها یا مرادهای دلش فاصله ایجاد کند. به محض اینکه آدمی بتواند بی هیچ دلهره‌ای آرزو کند، هر آرزویی بی‌درنگ برآورده خواهد شد. ترس تنها دشمن آدمی است_ترس از شکست، ترس از بیماری، ترسِ از دست دادن_ و احساس ناایمنی برای هر مسئله. باید ایمان را جانشین ترس کنیم، زیرا ترس، ایمان وارونه است. ترس یعنی ایمان به شر، به جای ایمان به خیر.

تأثیر نیروی خیال بر زندگی

هدف بازی زندگی این است که آدمی به روشنی خیر و صلاح خود را ببیند و هر چه تصویر شر است از ذهن بزداید. برای رسیدن به این هدف باید با مشاهده‌ی خیر و نیکی بر ذهن نیمه‌هشیار اثر گذارد. هر کلام یا اندیشه‌ای بر ذهن نیمه‌هشیار اثر می‌گذارد و با دقتی حیرت‌آور به عینیت در می‌آید. درست مانند ضبط صدای خواننده‌ای بر صفحه‌ی حساس گرامافون که هر آوا و هر لحن و حتی سرفه یا مکث او نیز ضبط می‌شود. پس بیایید تا همه‌ی آن صفحه‌های کهنه‌ی نامطلوب و آن صفحه‌های زندگی را که دیگر میل نداریم نگه داریم، در ذهن نیمه‌هشیار خود بشکنیم و صفحه‌هایی زیبا و تازه بسازیم.

به عینیت درآوردن خواسته برای دیگران به مراتب آسان‌تر از به عینیت درآوردن خواسته برای خویشتن است. از این رو اگر کسی احساس می‌کند دچار تزلزل شده است هرگز نباید در طلب کمک تردید روا دارد. «هیچ انسانی نمی‌تواند شکست بخورد، اگر انسانی دیگر او را موفق دیده باشد». چنین است قدرتی که در بینش نهفته است و چه بسیارند انسان‌های بزرگی که موفقیت خود را مدیون همسر، خواهر یا دوستی بوده‌اند که به آنها «اعتماد داشته‌اند» و لحظه‌ای از این اعتقاد یا آرمان دست نکشیده‌اند.

کسی که از نفوذ کلام با خبر است به هنگام گفتگو دقت بسیار به خرج می‌دهد. کافی است مراقب واکنش کلامش باشد تا بداند که «بی‌ثمر باز نمی‌گردد». انسان با کلامی که بر زبان می‌آورد پیوسته قوانینی برای خود وضع می‌کند. نعل اسب یا پای خرگوش که قدرتی ندارد. این کلام و اعتقاد خود انسان است که در ذهن نیمه‌هشیار، امید و انتظار می‌آفریند و برایش شگون و خوش اقبالی می‌آورد، یا «وضعیتی خجسته» را به سوی خود جذب می‌کند. از قدیم گفته‌اند که: «هیچ رویدادی بدون حضور یک ناظر رخ نمی‌دهد». انسان نخست شکست یا موفقیت و غم یا شادی خود را در صحنه‌ی خیال می‌بیند. آنگاه، شکست یا موفقیت و غم یا شادی او عینیت می‌یابد.

تأثیر نیروی خیال بر زندگی

منبع: چهار اثر از فلورانس اسکاول شین

ترجمه: گیتی خوشدل