با نگاهی به روانشناسی تکاملی بشر میتوان پی برد که دو غریزه توجه و تمرکز نظر بر دگر جنس (مرد به زن و بالعکس) و خشونت و پرخاشگری در جلوآمدن بشر- در معنای عام آن-بسیار تاثیرگذار بودهاند؛ اولی برای افزایش کمّی نسلها و دومی برای حفاظت از نسل و تداوم نسل و گریز از خطر انقراض، هنوز هم دقیق مشخص نیست دلیل اصلی و هستهای غلبه انسان هوموساپینس هوشمند بر گونه نئاندرتال قبل از خود چه بوده است اما قطعاً یکی از دلایل میتواند استفاده از خشونت ابزاری و سیستماتیک و (شاید بشود گفت هوشمندانه) نوع ما در برابر خشونت عریانتر نئاندرتالها بوده باشد و بر اساس شواهد کنونی این نوع خشونت در گونه ما تاکنون پابرجا مانده است.
اساساً خشونت و پرخاشگری در گونه ما را میتوان تحت دو زیرمجموعه کلی خشونت بالینی و خشونت بر اثر عوامل دیگر- خصوصاً خشونت بهخاطر مسائل اجتماعی و غیرفردی- تقسیم کرد. در خشونت بالینی فرد بهخاطر مشکلی ژنتیکی، روانی، جسمانی تقریباً در بیشتر موارد برای حل مساله از پرخاشگری و خشونت فیزیکال و غیرفیزیکال بهره میبرد و اساساً توجهی به پروسه کارآمدی و سود – فایده در حل مسائل ندارد، فرد خشن بالینی تقریباً همیشه در حالت آماده نزاع و درگیری است و تنها راه حل را در نزاع مییابد؛ بدان باورم خشونت بالینی گونه ما از ژنهای گونه نئاندرتال در اثر آمیزش عدهای از هوموساپینها و انسانهای هوشمند و نئاندرتالها و سپس جهش ژنتیکی به عدهای از نسل امروز رسیده است و با درمانهای روانپزشکی و رواندرمانی و سایر روشها میتوان تا حدودی این مساله را کنترل کرد ولی امکان از بین بردن کامل آن حداقل تا زمان پیشرفت فوق العاده مهندسی ژنتیک و امکان دستکاری کامل ژنوم انسانی ناممکن به نظر میرسد. اما علاوه بر خشونت بالینی؛ ما با یک نوع خشونت و پرخاشگری در جهان امروز و بالتبع در جامعه خودمان روبروییم که اساساً بیشتر دلایل بروز آن اجتماعی و نه فردی است، اساساً در انسان هوشمند و اجتماعاتش دو مسالهی اساسی بروز کرد که هر دو در نتیجه افزایش توان پردازش مغزی صورت گرفته است، یکی توانایی «مقایسه» و ارزشگذاری بد و خوب و توانایی حرکت از بد به خوب یا بهتر است بگوییم توانایی حرکت از ناکارآمدی به کارآمدی است و دیگر توانایی پیشبینی و کنترل و رصد مسائل، فی المثل توانایی چیدن نقشهای شناختی برای گذار از A به B برای رسیدن به C است. در جوامع هوشمند و دموکراتیک امروزی اولاً توانایی مقایسه و کارآمدی خیلی به سادگی توان عملیاتی پیدا کرده و عقل جمعی بشر در خیلی از مسائل توانسته است با مقایسههای مختلف؛ کارآمدی موضوعات مختلف ذهنی و عینی را بسنجد و به سوی کارآمدترها حرکت کند و ثانیاً در این جوامع بیشینه مسائل طبق روال خاص و پیشبینی شده پیش میرود و اساساً «برنامهریزی» برای رسیدن به اهداف در حوزههای مختلف سهل و ممتنع مینماید.
چرا خشن شدهایم؟
خشونت و پرخاشگری
مرکز مشاوره و آموزش آگاهانه
نوروفیدبک